هرجا از بندگان صالح خدا ذکر و یادی شود و برکات آنجا نازل می شود.بندگانی که چند صباحی در این دنیای خاکی زیستند و دا من به خاکش الوده نساختند. اینان عاشقان راستین و مرواریهای درخشان و ارجمند الهی هستند که در صدف بی نام و نشان دل به عشق بازی با محبوب خویش خوش دارند .چه بسیار از این درهتی ثمین که در حیاتشان ناشناخته ملنده اند به عظمت و بزرگواری این مردان مرد و به قدم صدقشان بنگر تا ترس از وجودت رخت بر بندد و نور امید در دلت افروخته و گام هایت استوار شود، زندگی شان را مرور کن تا به تو نشان دهند که برای یک رهرو و تنها آنچه مهم است رفتن است و رفتن!
نگاه کردن به چهره همیشه زنده این ستون های استوارزمین ، فاصله را تا خدا گوشزد می کند و ورق زدن صفحات حیاتشان عزم و همت حرکت می دهد. نگاهشان نغمه ای را در گوش قلبت زمزمه می کند: که ای بلند نظر شاهباز سدره نشین نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است معرفی الگوها و شخصيتهاى بزرگ مذهبى و فرمايشات آنان ، خود نيز انسان ساز است . رفتار و گفتار آن فرزانگان ابتداء با نفس خود كه مقابله با شيطان درونى است و انقلاب را كه همان تزكيه نفس است از خود شروع كردند و حقيقتا هم پيروز گشتند و فاتح تمام و كمال گرديدند. اگر كلمه اى گفتند اثر خود را بر جان انسان گذاشت و مى گذارد! امت مسلمان ، براى تربيت اسلامى نيازمند به نشان دادن الگوى تربيتى و ارائه قهرمان و نمونه است .بر ما است كه خاطره و شرح حال مردان بزرگ و عالمان دين را كه راهيان كوى طريقت هستند پاس بداريم كه به قول قرآن كريم: لقد كان فى قصصهم عبرة لاءولى الاءلباب در سرگذشت و قصه هاى آنان عبرت و تجربه اى براى خردمندان است افرادى در يك موقعيت ويژه زمانى ، قدم در راهى مى گذارند و خود را در صف مشخصى جاى مى دهند و به نفع مكتبى قدم بر مى دارند، و تبليغ مى كنند و ثابت قدم و استوار حتى تا پاى شهادت حاضر مى شوند كه همه هستى خود را فدا مى كنند. آنها مصداق فرمايش امام على عليه السلام در دعاى كميل هستند. به درگاه خداوند عرضه مى دارد: خدايا تو را به قداست و پاكيت و به بزرگترين نام ها و صفت هايت مى خوانم و مسئلت دارم كه لحظه هاى مرا در شب و روز به ياد خويش آباد سازى و به خدمت خودت پيوسته گردانى و عملهايم را پذيرا باش تا آن كه تمامى علمها و ذكرهايم يك ذ كر شود و حال من همواره در خدمت تو باشد. اینک بعد از معرفی آیت الله سید علیرضا قدوسی یکی دیگر ازبزرگان عرصه علم را به دوستان عزیز معرفی کنیم .
۲- آیت الله ميرزا مهدي اصفهاني
|
ولادت ميرزا مهدي اصفهاني خراساني در اوايل سال ۱۳۰۳ هـ . ق، در اصفهان به دنيا آمد. پدرش ميرزا اسماعيل اصفهاني از نيكان اصفهان بود.
تحصيل وي در ۹ سالگي ساية پرمهر پدر را از دست داد، ولي همچنان به تحصيل علم ادامه داد و مقدمات، ادبيات، ف قه و اصول را در حوزة علميه اصفهان آموخت و در 12 سالگي ، براي ادامه تحصيل عازم نجف اشرف شد. وي بنا به سفارش آية الله حاج آقا رحيم ارباب، نزد آية الله العظمي سيد اسماعيل صدر (متوفا: ۱۳۳۸ هـ . ق.) رفت و زانوي شاگردي به زمين زد. سير و سلوك را فرا گرفت. محمد كاظم يزدي آموخت. و سلوك را از محضر سيد احمد كربلايي (متوفا: 1332 هـ . ق.)، شيخ محمد بهاري همداني، سيد علي قاضي و سيد جمال الدين گلپايگاني بهرهمند شد. سيد محمود شاهرودي، آية الله سيد جمال الدين گلپايگاني و چند نفر ديگر كه جمعاً بيش از هفت نفر نبودند، در اولين دورة درس خارج ميرزاي نائيني ـ كه دربارة اصول فقه بود ـ شركت ميكنند. ميشود. اين درس كه گاهي سه ساعت طول ميكشيد. نزديك به 5 سال ادامه يافت. ميرزاي اصفهاني در آن ايام، به موازات تلاشهاي علمي، به بعد عملي و اخلاقي خود نيز ادامه ميدهد و درجات سير و سلوك را نزد استاداني مانند آقا سيد احمد كربلايي به خوبي ميگذراند و مراحلي چون «معرفت نفس» و «خلع بدن»۱ (تجريد) را پشت سر ميگذارد. «عرفان» كشانده و در باب عرفان هم به بالاترين مرحلة آن دست يافت، امّا با همة اينها، دلش آرام نگرفت و اضطراب درونياش روز به روز بيشتر ميشد؛ زيرا ميديد كه مفاهيم و مصطلحات فلسفي و عرفاني (مثل وحدت وجود، چگونگي علم و ارادة، خلق از عدم محض، حدوث زماني عالم، خلقت ارواح قبل از ابدان، معاد كامل جسماني عنصري، حقيقت خلود ، حقيقت نفس، بداء و سعادت و شقاوت) با محكمات اسلامي و مباني قرآني و معارف معصومين ـ عليهم السلام ـ ـ چنان كه علامه طباطبايي در تفسير «الميزان» ج 5، 305 و 306، تصريح كردهاند ـ تطابق تامّ ندارد. نگراني روحي، او را به وادي ديگري ميكشاند؛ راه مسجد سهله را پيش ميگيرد و اشكهاي خود را بر ريگهاي مسجد سهله گسيل ميدارد. او با زمزمة «دست از طلب ندارم تا كام دل برآيد»، به حضرت مهدي (عج) توسّل كامل ميجويد و سرانجام كام دل برميآيد و ديدار معشوق نصيبش ميشود . با ارائة لوحي روشن به اين عبارت: «طلب المعارف من غير طريقنا اهل البيت مساوق لانكارنا۲ و قد اقامني الله و انا الحجة بن الحسن»۳ (چگونگی نشرف آیت الله حاج میرزا مهدی اصفهانی (ره))، تشويق و نگراني از او زدوده ميشود، و به او القاء ميشود كه حقيقت معرفت را از كجا و چگونه بايد طلب كرد. او به سختي معتقد ميشود كه علمي كه به بركت قرآن كريم، در ليلة القدر نازل گشته، همان حقيقت «علم مصبوب»۴ است كه بايد آن را برتر از آن دانست كه در سطح انطباق با تأويل علوم بشري قرار گيرد. اين علم، علمي است الهي و بينياز از همه چيز و همه جا و همه كس. و ميزان شناختي است مستقل و جامع و برتر و بالاتر از همة ميزانها و دستگاههاي شناختي كه در تاريخ بشر عرضه گشته است. سدة چهاردهم هجري، مؤسس آن دانست، از اين طرز فكر مايه ميگيرد و شكل ميپذيرد؛ زيرا وي موفق به شناختهاي غني و مستقل در ابواب مختلف معارفِ «مبدء و معاد» و «آفاق و انفس » و «قرآن و حديث» ميگردد و به سرچشمة زلال آن رو ميآورد و از آن بهرهمند ميشود.
و در مشهد اقامت ميكند. وي از سال ۱۳۴۰ هـ . ق. تا سال ۱۳۶۵ هـ . ق. به تدريس تحقيقي خارج اصول، نشر معارف، تربيت نفوس و عقول، و دادن ديد اجتهاد ي در مسائل عقلي و معارفي و تشجيع بر اظهار نظر و داشتن درك استقلالي و انتقادي از فلسفه و عرفان پرداخت. بيشتر شاگردان ايشان از بزرگان حوزة علمية خراسان بودند كه سالها در درس آقا بزرگ حكيم شهيدي،۵ حاجي فاضل خراساني، شيخ اسدالله عارف يزدي و ديگر استادان فلسفه و عرفان، شركت كرده بودند. پيش از آوردن شرحي دربارة اين دوره از زندگاني ميرزاي اصفهاني، بايد اشاره كنيم به اجازة اجتهادي كه ميرزاي نائيني براي ايشان نوشته است؛ اجازهاي بسيار تجليل آميز، آن هم از كسي كه كمتر اجازة اجتهاد نوشته است. ميرزاي نائيني در اين اجازه، دربارة ميرزاي اصفهاني كه
۳۵ سال بيش نداشت، نوشت: المستقيمة، و النّظر الصّائب و الفكر الثّاقب، عماد العلماء و صفوة الفقهاء، و الورع التّقي و العدل الزّكي... فليحمدالله ـ سبحانه و تعالي ـ علي ما أولاة من جودة الذّهن و حسن النّظر.» در آن و مقامات بلند علمي و تحقيقي ميرزاي اصفهاني را تأييد كرده و ستودهاند. اين سه تن عبارتند از:
۱۵.سيد محمد باقر نجفي (متوفا: ۱۳۶۶ ش). ۱۲ ۱۷. ميرزا جواد آقا تهراني (متوفا: ۱۳۶۶ ش).۱۴ ۱۹. شيخ محمد رضا محقق تهراني (متوفا: ۱۳۷۳ ش). ۲۷. شيخ اسماعيل معتمد خراساني.
عقايد (معارف) و قرآن شناسي است. بهترين نسخه از اين تقريرات، نسخهاي است كه توسط ميرزاي اصفهاني تصحيح شده است. ۱۸ غاية المني و معراج القرب و اللّقاء» است. اين موضوع است كه علت اعجاز قرآن، بيشتر از هر چيز جنبة علمي قرآن در شناخت حقايق هستي، تازه بودن علم قرآني و نيز اين است كه قرآن كريم از سنخ مفاهيم و معقولاتي كه در دست بشر بود، نيست. عليهم السلام ـ لاستنباط الاحكام الشرعيّه: در روش استنباط احكام. فوت وي سپري شده بود، چاپ نشده بود. سيد محمد باقر نجفي ي زدي در سال 1395 هـ . ق. مجموعة كوچكي از آثار ايشان را كه مشتمل بر رسالههاي ابواب الهدي، مصباح الهدي، مواهب السّنّيه ، غاية المني و رسالة في الكرّ بود، چاپ و منتشر نمود، ولي افسوس كه اين چاپ با روش علمي انجام نشد و نتوانست مقام علمي و معنوي ميرزاي اصفهاني را نشان دهد! اخلاق و روحيات اخلاق نيك ميرزا مهدي اصفهاني همگان را به خود جذب مينمود. او انساني زاهد، وارسته و بسيار مهربان بود. وي احترام زيادي به سادات ميگذاشت و به كودكان سادات محبت مينمود و از آنها درخواست شفاعت ميكرد. وي زاهدانه زيست و تا آخر عمر منزل ملكي نداشت. وقتي به او گفتند: منزل شما كوچك است و عائله زياد، خوب است منزلي براي شما تهيه شود، مريدان شما دوست دارند منزلي براي شما تهيه كنند. ايشان گفت: همين منزل استيجاري براي من كافي است. اصرار ميكنند كه منزلي هست، بياييد و ببينيد. ميروند و منزل را ميبينند و ميگويد: دو روز ديگر صبر كنيد، جواب خواهم داد.
|
بعد از دو روز، ميرزا فوت ميكند و خريد منزل هم منتفي ميشود. بود و از آنها دلجويي ميكرد. ميرزا مهدي اصفهاني در زمان خفقان رضاخاني، به حاج شيخ مجتبي قزويني پيشنهاد ميدهد كه نيمي از شهرية 12 توماني آية الله نائيني را بدهد تا خداوند گشايشي فراهم فرمايد. ۲۰ وفات سرانجام ميرزا مهدي اصفهاني (خراساني) پس از عمري عبادت و طلب علم و كوششهاي بسيار براي ترويج مكتب قرآني خالص، در پرتو شميم جان پرور ولايت حضرت مهدي - عج - مهياي سفر آخرت ميشود. وي يك هفته پيش از رحلت، وصيت ميكند و امانتها را به صاحبانش بر ميگرداند. او روز پنجشنبه، پيش از رفتن به حمام مقبره كه نزديك منزل وي بود، با تمامي اهل منزل خداحافظي ميكند و از آنان حلاليت ميطلبد. سپس به حمام ميرود و بدن را شستشو ميدهد و از حمام خارج ميشود، و در محل رختكن حمام سكته ميكند و در اواخر ذي الحجه سال ۱۳۶۵ هـ . ق. از اين جهان به سراي جاويد ميشتابد. به صحن مطهر حضرت رضا ـ عليه السلام ـ آوردند، و پس از اداي مراسم، در دار الضيافه به خاك سپردند. پانوشتها ۱. ميرزا مهدي اصفهاني ميتوانست روح خود و ديگران را از بدن خارج سازد. علامه محمد رضا حكيمي به نقل از آميرزا علي اكبر معلم دامغاني فرمود: ميرزاي اصفهاني سفري به دامغان آمد و چند روزي در منزل ما بود. روزي صحبت از خلع بدن شد، درخواست كرديم نمونهاي را به ما ارائه دهد. برادرم در مجلس حاضر بود. قرار شد ايشان را خلع بدن كند و چنين كرد، و به حالت مرده در آمد. بعد روحش را برگرداند. پرسيدم: چگونه بود؟ گفت: خودم را روي رف ميديدم و بدنم را افتاده كف اطاق. من خواستم تقاضا كنم مرا هم خلع بدن كند كه مهماناني رسيدند و نشد. ش)، نگاه حوزه، شماره ۵۲ و ۵۱، ص ۱۲۲. آن علمي است كه از ناحيه معصوم ـ عليه السلام ـ به فردي عنايت ميشود. ميرزا ابوالحسن جلوه، ميرزا هاشم گيلاني اشكوري و حكيم كرمانشاهي بود. وي استاد فلسفه حوزه علميه مشهد مقدس بود. حاج شيخ مجتبي قزويني (1318 ـ 1386 هـ . ق) و شيخ غلامحسين محامي باد كوبهاي (متوفا: ۱۳۳۳ هـ . ق) كه از عالمان مكتب تفكيك بودند، سالها در درس او شركت كردند و با آمدن ميرزاي اصفهاني به مشهد، به مكتب وي پيوستند. شرح حال اين عالم فرزانه در مجله نگاه حوزه، سال اول، شماره 3، آمده است. آية الله شيخ محمد نمازي شاهرودي است. وي حافظ قرآن و محدثي متبحر و داراي تأليفات بسيار ارزنده و فراوان است. در سال ۱۲۸۳ ش، در تهران، درخانوادهاي مذهبي متولد شد و در قم. نجف و مشهد مقدس نزد ميرزا مهدي اصفهاني، حاج شيخ مجتبي قزويني و ديگر استادان حوزه به تحصيل علم پرداخت. آثارش عبارتند از 1. ميزان المطالب. 2. آيين زندگي و درسهاي اخلاق اسلامي. 3. فلسفه بشري و اسلامي. 4. عارف و صوفي چه ميگويد؟ 5. بهائي چه ميگويد؟ 6. بررسي پيرامون اسلام. بر لزوم «نقد فلسفي» اصرار ميشود و برخي از استادان فلسفه آن را مورد توجه قرار دادهاند امّا نه در حد شايسته و لازم. ر.ك: خردنامه صدرا. ۲۰. به نقل از حجت الاسلام و المسلمین مرحوم میزا علیرضا غرویُ فرزند میرزا مهدی اصفهانی. |
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها: